ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 23 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

آرش مهربون

من : آرشی قربونت برم بیا به یویا یه بوس بده   آرش : من :میگم آرش چرا به من بوس نمیدی ؟؟؟ آرش : یویا من دوست ندارم ... اِه .. دست از سرم بردار من :  برات دارم   *** ۲ ساعت بعد ، در اقدامی غافلگیرانه میاد بوسم میکنه ...   * آرش از اون دسته بچه هاست که باید بزاری خودش بیاد طرفت ... اما تا بخواد بیاد بالاخره آدم دلخور شده رفته * چهارشنبه ظهر اومدم خونه میبینم پیراهن اسپانیا تن آرش خانِ ... ش/ر/ت/ش/م پای خانوم عسلی ... بمیرم برای این مشارکتتون   البته آرش مهربونه و زود وسیله هاشو به ایلی میده اما خانوم تا اشک دادشو در نیاره بهش وسیله بازی نمیده   *** حلو...
26 آبان 1391

خواهر بزرگتر

تقریباً دو روز پیش بود که گیر دادی بریم از باغچه ی همسایه کوچه پشتی پروانه بیاریم ... منم نمیدونستم چطور فریبت بدم (     ) مجبور شدم بگم توی اون خونه آدم خوار وجود داره که آخرشم فایده ای نداشت و بازم حرف خودتو زدی ... منم گفتم برو به بزرگترا بگو تا ببرنت ( خواستم بگم من سن و سالی ندارم )  همونطور که تو بغلم بودی ذُل زدی توی چشمامو گفتی : یادمه یه روزی آدا میگفت تو خواهر کوچکترشی ( یعنی من که خاله رویا باشم ) و خاله ص .. خواهر بزرگترشه ... پس بهتره برم به خاله ص بگم منو ببره ..... منم تا میتونستم چلوندتم از بوسه **** *** شاید نوشتنش برای خیلی ها بی معنی باشه اما برای من تو اون لحظه خیلی جالب بود .. ه...
26 آبان 1391

آبان 91

سلام به همه ی دوستان .. جه خواننده های همیشگی و جه اونایی که الان توی لیست به روز شده ها جشمشون به این وب خورده .. همونطوری که اطلاع دارین من توی این وب نقش یه خاله تنبل رو ایفا میکنم .. که فرصتی برای آپ کردن و بازدید از وب دوستان رو نداره ... البته بجان خودم دلم میخواد برای ایلناز و آرش خاطراتشون رو یادگاری بزارم ولی خونه نیستم .. وقتی هم باشم جیزایی که اتفاق میافته برام معمولی و عادی هستن و نمینویسمشون * ایلناز عصر یه پروانه گرفته بود .... توی دستاش بال بال میزد ....خانوم ذوق میکرد در حد المپیک * جوجه خروسش به یک عدد خروس جوان تبدیل شده .... قراره واسش زن بگیریم اگر کسی خانوم مرغ دم بخت داره اطلاع بده ..( تو این ت...
22 آبان 1391

بودن یا نبودن

وقتی مهر ماه میشه بالاخره منم باید رخت سفر رو ببندم .. برم درس بخونم و مشروط نشم .. حالا بگذریم تا اشکم در نیومده . ..ایلناز که هر روز مراسم سوگواری داره اصل مطلب و قرض از مزاحمت .. . دوستان عزیزم تو این مدتی که نیستم ...که روزاش هم مشخص نیست ...ازتون انتظار دارم تو این مدت تنهامون نزارید ...   آپ شدن وب ایلناز و آرشم بستگی داره که وقتی برگردم حس نوشتن باشه یا نه ... سوژه باشه یا نه ....     با بهترین آرزوها برای ایلناز و آرش عزیزم و همه نی نی های وب و مامانای گلشون  بعد نوشتی در ۱۴مهر : ماهیگیری ممنوع  بلههههههه دیشب ایلناز جووون ماهیگیری در اعماق اقیانوس رو...
11 مهر 1391

ماه مهربانی

تابستون تموم شد و جای خودشو به پاییز داد ...  بالاخره ما هم میتونیم یه نفسی تازه کنیم ...    ایلناز گلی و آرش از امروز در کنار هم دیگه نگه داری میشن ... شرایط امسال فرق کرده توی وب آرش   عزیزم     به نکاتی اشاره شد ... * ایلناز امروز با بغض سراغ از پستونک و جوجه مرغش گرفت    *************************************** ایلناز نقاش خوبیه .. به قولی نقاشیایش زنده هستن و انگار میخوان از دفتر بیان بیرون  .. همشون خندون و با نمکن ... اما توی نقاشی هاش من متفاوتم ... یعنی هر کسی به راحتی متوجه میشه که اونی که با همه فرق داره ... خاله رویاست ... ا...
1 مهر 1391

آدرس جدید

آدرس ایلناز گلی در نی نی بلاگ   ایلناز پرنسس جشن بهاری http://www.ilnaz-87.niniweblog.com/   (در حین جابه جایی مطالب به نی نی بلاگ گلها متوجه شدم قبلا براتون تو نی نی بلاگ.. بلاگ ساخته بودم ) ...
26 شهريور 1391

لوازم آرایشی

 امروز خانوم عسلی برای خودش لوازم آرایش خریده ... رژ لب .. پن کیک .. ریمل .. رژ گونه .. کیف برای لوازم نوشتم که همه بدونن همجین خواهرزاده ای دارم من  فقط خواهشا این قضیه جایی درز نکنه ************************  قضیه ازدواج ما هم داستانی واسه خودش داره ... ایلناز میگه نباید ازدواج کنید و ما هم اذیتش میکردیم میگفتیم .. نه !!! میخوایم ازدواج کنیم... اونم گریه میکرد ... حالا جدیدا دیگه بی تفاوت شده و میگه :: شوهر تموم شد دیگه گیر نمیاد   ...
17 شهريور 1391