ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

آبان 91

1391/8/22 12:42
303 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستان .. جه خواننده های همیشگی و جه اونایی که الان توی لیست به روز شده ها جشمشون به این وب خورده ..

همونطوری که اطلاع دارین من توی این وب نقش یه خاله تنبل رو ایفا میکنم .. که فرصتی برای آپ کردن و بازدید از وب دوستان رو نداره ... البته بجان خودم دلم میخواد برای ایلناز و آرش خاطراتشون رو یادگاری بزارم ولی خونه نیستم .. وقتی هم باشم جیزایی که اتفاق میافته برام معمولی و عادی هستن و نمینویسمشون

* ایلناز عصر یه پروانه گرفته بود .... توی دستاش بال بال میزد ....خانوم ذوق میکرد در حد المپیک

* جوجه خروسش به یک عدد خروس جوان تبدیل شده .... قراره واسش زن بگیریم اگر کسی خانوم مرغ دم بخت داره اطلاع بده ..( تو این تورم بیبینید داماد مایه دار هم پیدا میشه ها)

* بسلامتی ۵ شنبه خانوم رضایت داد ازدواج کنیم ... البته به شرطی که منتظر باشیم تا خودش بزرگ بشه و عروسیمون توی یه شب باشه   

* هنوز خ/و/ز/س/ت/ا/ن درگیر هوای گرم خودشه ... کولرا هنوز در حال خدمت گذاری هستن

* ۲۳/۸/۹۱ آسمون بالاخره بغضش شکست .. بارید و بارید

* ۵ تا جوجه داری که همگی پشت سرت صف میکشن و دنبالت میان

*********      

* کودکی ام را دوست داشتم ..
روزهایی که به جای دلم سر زانوهایم زخمی بود ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)