ایلناز آخرین بار چهار ماهش بود که موهاشو پسرونه اصلاح کرد .... و وقتی هم بزرگ شد خودش به مامانش اجازه نداد که ببرتش آرایشگاه برای کوتاهی مو تا اینکه دوشنبه من رفتم موهامو کوتاه کردم و ایلنازی هم خوش اومد و فرداش بود که از صبح طاقت نداشت و ۲ ساعت یه بار زنگ میزد به مامانش که بیا منو ببر آرایشگاه تا موهام رو مثه رویا مدل بدم ... و دل تو دلش نبود ... هر چند دقیقه یک بار هم تاکید میکرد که قرار نیست موهاشو کوتاه کنه بلکه میخواد مدلشون بده وقتی بهش گفتم میخوای کدوم آرایشگاه بری ؟؟؟ گفت : همونی که خودت رفتی .. همون به این میگن هووووووووو توی آرایشگاه هم خیلی خانمانه نشست تا براش موهاشو درست کن...