آرشی قصه ما قرار نبود فروردینی باشه ... و باید تا آخرای اردیبهشت دندون روی جیگر میذاشت و شکم مامانش رو که براش مثل قفس بود تحمل میکرد ولی از اونجایی که تحمل نداشت ساعت 6:30صبح 23 فروردین با عمل به روش سزارین به دنیا اومد وچون خیلی کوچولو و لاغر بود دکترا گفتن باید بزاریمش توی دستگاه های مخصوص که براش حکم شکم مادر رو دارن... بخاطر اینکه وضعیت کاملا خطرناکی داشت ... همه براش دعا میکردند و از خدا میخواستند که این پسری قند عسلو سالم به بابا و مامانش تحویل بده ... و بعد از چهار روز از دستگاه بیرونش آوردن تا ببینن میتونه خودشو با محیط خارج از دستگاه وفق بده و دکترا گفتن باید برای زنده موندن بجنگه ... که به لطف ...