ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

آخرای خرداد

1391/3/28 12:15
126 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز بهاری توی خرداد ماه .... که هیج نشونی از بهار نداره .. توی هوای گرم جنوب........

من و قصه های همیشگی ایلناز   که قراره یه روز با یادآوریشون همه این لحظه ها تداعی بشن

 ***

عصر ایلناز منتظر مامانش بود که از سرکار بیاد .. حواسش به عقربه های ساعته ... میگه وقتی عقربه کوجیکه اومد پایین ، مامانم میاد ...

سر ساعت مقرر رفت توی حیاط و تنها برگشت ،،، دیدم میخنده و میگه :

باز روی دستتون موندم ...  

مامانش اضافه کاری مونده بود سرکار و نیومد ... اونوقت این مسئله موجب این شد که خانم عسلی به ریش من و خاله آ بخنده 

قربون وروجکی هات پرنسس خاله .... نفسمی

+ ببخش وقتی میگی گوشیتو بده باهاش نقاشی بکشم ... منم به دروغ میگم برنامه اش از گوشیم حذف شده ...

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

سه شنبه ۳۰/۳/۹۱

یکی از کارای مورد علاقه ایلناز گلی که توی اون استعداد ویژه ای هم داره که به قول معروف سر من رفته ... نقاشی های زیبایی هست که میکشه ...

حالا امروز ساعت ۷ صبح مادربزرگ دفتر نقاشی ایلی رو آورده میگه  ::

- ببین دیشب جی کشیده ؟؟؟

- منم غرق خواب سر سری نگاه کردم و با توجه به جشمای بزرگی که توی صفحه دیدم ..

 گفتم : خرجنگ .........  قابل توجه ( همه همین تصور رو میکردن )

- بعدش فهمیدم که نه بابا ... خانم مثلا جشمای خودش رو کشیده که در فراغ من اشک ریخته ...

و به زبون خودش :::: اینا اکشایی هست که برای لُولُو ریختم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)