پیک نیک
دیروز به دعوت آرش اینا با آرش و ایلناز و .... رفته بودیم بیرون واسه هوا خوری ،از اولش بگم که سر نشستن توی ماشین با این دو تا وروجک بساطی داشتیم حسابی ...
تا اینکه رسیدم جایی که مد نظرمون بود .. اینقده هوا سرد بود که بیشتر 30 دقیقه نشد بمونیم و اجباراً و برای دل خوشی هم که شده به جاده نوردی پرداختیم ..
یه جا رسیدیم دیدیدم ملت پلاستیک به دستن .. و دارن قارج می چینن ولی ما هر جقد گشتیم جز قارچهای سمی جیزی عایدمون نشد ...
البته بیشتر مدت جستجو من و ایلناز و آرش در حال دویدن بودیم تا کشف قارج ... در کل خوش گذشت، عکساشم موجوده که سر فرصت میزارم ...
* یه سنگ نارنجی پیدا کردم که شکلش قلبه ... قلب سنگی هم یافت شد دیگه
*
امروز کسی از من پرسید جند سال داری ؟
گفتم روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم ..
کودکی جند ساله ام ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی