بهمن 92
سلام به همگی ... امیدوارم که حالتون خوب باشه
بعد از مدت ها اومدم و شرمنده همه دوستای گلمون هستم ... هنوز نت ندارم و خودم کلافه هستم ... اما با وجود واتس آپ و ... زیادی هم بدون وبلاگ بودن بد نیست .. ولی کاش میتونستم مثه همیشه از خاطرات بچه ها بنویسم..
مختصر و مفید مینویسم ... چون اتفاقات زیاد بودن ...
1. خدای بزرگ بهمون لطف کردن و یه نی نی کوچولوی دیگه تو راه داریم .. دخمل عمو وحید یا همون دایی وحید قدیم
و انشالا که بسلامتی اردیبهشت یا خرداد بدنیا میاد
2. ایلناز و آرش به مهد میرند و هر روز بزرگ و بزرگتر و عاقل تر میشه .. و من خاله پیر میشم .. هههه
3. یکتای عمه هم یکساله شد ... قربونش
* از خودم بگم یا نگم ؟؟
بگم ؟؟
نگم ؟؟
باشه باشه میگم ...
بالاخره خاله رویای سابق و عمه رویای جدید فارغ التحصیل شد .. هورررا ..
باشد که همگی رستگار شوید
فعلا با اجازه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی