نیکی به پدر و مادر
جمعه آقا آرش قدم رنجه فرمودند و دیده گان خاله رویا رو تجلی بخشیدند ... البته ایلنازهم بود ... و دو تایی آتیش سوزوندن ...
بیجاره عروسکای من ... همشون توی دست و پا افتاده بودن حق اعتراض هم که وجود نداشت
دیروز هم آرشی به بهبهان رفت ... بهش تاکید کردم که حتما عمه جونشو استاد کنه
آخه بالاخره سالی یه بارم که شده سهمیه اونا رو هم بده
قَضى ربّك ألاّ تعبدوا اِلاّ ايّاه و بالوالدين احساناً
این آیه ای هست که آرشی یاد گرفته بود توی کلاس قرآن و به ما هم آموزش داد ... البته هم زمان هم دستشو به روی سینه اش فشار میداد و ادای احترامم میکرد ....
تاکید داشت که با بچه هم باید رفتار خوبی داشته باشن بزرگترها نیم وجبی درس اخلاقم میده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی