ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 29 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

واویلا لیلی

1390/7/12 11:36
160 بازدید
اشتراک گذاری

خاله بزرگه ( که من رو از گفتن اسمش منع کرده ) و از اول مهر ماه هم داره پوز رسمی شدنش رو بمون میده ... درخواست نوشتن این خاطره رو کرده...

اون روز آرش پیشش بوده ، اذیتش کرده اونم داد میزنه میگه واویلاااااااا!!!!!!

 هنوز کلمه به آخر نرسیده بوده که آرش گفت:

واویلا لیلی

دوست دارم خیلی

تو لیلی من ، مجنون

(ترانه جدید قیصر)خونده...

اینم اثرات ( .... )

 جالب اینجاست که خودش و ایلناز فلش میزنن به ر س ی و ر و ترانه های دلخواهشون که ضبط شده رو میبینن  و باش میرقصن

ایلناز هم سر رقابت با آرش این ترانه حفظ کرده...

 در نظر بگیرید هر روز صبح ساعت ۶ که مامانش میاد تحویلش میده و میره سرکار...

 ما دست کم ۳ بار ترانه قیصر رو از ماهواره و ایلناز می شنویم... و البته گاهی با موبایل هم.

راستی اون روز خاله مهندس بعد از تقریبا ۲ سال یاد آلبوم های قدیمی خواجه امیری افتاده ...

 فلش و زده و گوش می داد...میگه یه صدایی هم یواش میومد ...

فقط با ایلی خونه بود  (مثل بییشتر مواقع).. خلاصه میگهایلناز چی میگی...

ببیند چی گفت:تو چشمات مال من نیستو                نگات دنبال من نیستو

الله اکبر اینا بچن...

 تمام ترانه های خواجه امیری و حفظ بود... جون مامانشم گوش میده... دیگه خوب تو ذهنش حک شده

 خودم و باید گاهی از دست این حرفا و رفتارای بزرگشون خفه کنم.

 خاله هم خنده اش  گرفت ... و ایلی هم چون خجالت کشید... سریع دهن خاله رو  گرفت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)