ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 29 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

آرشی غیرتی میشود

1390/7/12 12:04
166 بازدید
اشتراک گذاری

بازم خاله مهندسه میگه:

دیشب مامانم به آرش گفت بریم دم در بشینیم تا مامانت از مدرسه بیاد...(خواهر سومیم هم رسمی شده ولی خارج از منطقه بش کلاس دادن تا برسه شبه)

خلاصه آرش گفت :آدا هم باید بیاد...

 منم که خسته و کوفته از دانشگاه اومده بودم... و صبحم که یعنی کارآموزی...بودم

مجبور به اجرای فرمان... خلاصه ما نشستیم...

 وروجک بازی زیاد درآورد ... اعصابمو خورد کرد... گفتم الان میزنمت(ژست)...

 گفت: برو بابا دختر

 یعنی توش موندم...حسابی.

 هی صدام میزد به اسمم

بش میگفتم نگو مردم میفهمن...گوش نداد همون حین یه موتوری رد شد... بش گفتم ساکت...

یکدفعه دیدیم موتوری ایستاد...(گوشیش زنگ خورد)بش گفتم ساکت شاید این  آقا گرگه باشه ما رو بخوره... یکم خم شد و نگا به اون مرد کرد و گفت:

نه بابا دختر... این آمو .... کار مون نداره.

 گفتم چرا بعضی آمو ها آدم میدزدن....

 زود اخم کرد  و گفت میخای برم براش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)