خجالت
دیشب با مادر بزرگ از خونه ایلناز اینا برگشتیم دیدم آرش و مامانش درب خونه منتظرمونن و گل پسر گریه میکرد .... جویای احوال شدیم .. دیدم آرشی با گریه گفت :
من خجالت میکشم شلوارک بپوشم و پاهام معلوم باشه و مامانم منو مجبور کرده بپوشم .... منم اومدم از مرحله پرتش کنم گفت ببین برات کیک خریدم .. شازده خوشش نیومد و گفت : راست میگی برام پفک بخر ...
منم دستم به کیف بردم .. و اولین جیزی که به دستم برخورد رو بالا آوردم .. که یه پونصد تومنی بود ... بهش دادم و رفت ...
از دیشب تا الان به فکر اینم که با پونصد تومن میشه پفک خرید ؟؟؟؟ آخه من اهل پفک نیستم و نمیرم بخرم که از قیمتش خبر داشته باشم....
* دوره زمونه ای شده که پسرا خجالت میکشن شلوارک بپوشن .. اونوقت خانومای محترمه رو باید دید !!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی