ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 30 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

تابستانی دیگر

1391/3/9 14:13
161 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگی

از کجا بگم ؟؟؟ سوال همیشگی !!  خوب بالاخره باید از یه جایی شروع کنم...

سه شنبه امتحاناتم تمام و راهی دیار شدم  خدایا شکرت

اومدم خونه مثل همیشه انتظار داشتم با استقبال با شکوهی از طرف ایلناز و آرش مواجه بشم که به قول معروف زهی خیال باطل ...

وقتی خونه نبودم خیلی دوست داشتم  وقتی زنگ میزنم مثل ایلنازی باهام حرف بزنی ..

ولی هر بار میگفتی من باهات گَهرَم (قهرم)  و نمیدونستم جرا باهام قهری ؟؟؟؟  

جهارشنبه هم من خواب بودم اومدی ولی اینقد که ماشلا عاقلی بیدارم نکردی ...  شایدم اصلا حوصلمو نداشتی   

پنجشنبه هم که باز اومدی خونه من بیرون بودم ندیدمت  

پسر تاج خیلی دلم برات تنگ شده ... عزیزم دوست دارم

از توی جشمای من بخون که من دوست دارم ... ببین دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)