بازم غیرتی شدی پسر تاج
دیروز عصر خواستی از خونه بری بیرون منم به شوخی در حیاط رو باز کردم گفتم من همینطوری (با لباس خونه )میخوام بیام بیرون ...
عصبانی شدی هولم دادی تو خونه .. حالا منم سمج بازی در آوردم ...
هی حرص میخوردی !!!
منم بی خیال شوخی شدم ... هر چند دقیقه میومدی تو خونه چک میکردی من کجام
گذشت تا ۲ ساعت بعد که میخواستی بری از تمپیرگاه پلی استیشن رو بگیری ... منم پای کامپیوتر بودم ...
گفتی : ببین یویا من با دایی میرم بیرون ... رفتم اومدم نباید از جات تکون خورده باشی ها ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی