ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

وای پسر

1390/8/4 12:11
207 بازدید
اشتراک گذاری

شعر واویلا لیلی رو یه جور دیگه خوند:

تو لیلی من مرجان

تو شادی من دلخون

تو مهدی قلبم

(وقتی کلمه ای رو  میشنوه سریع به کار میبره... تو جمله اش!!)(1 آبان)

............................

میام پیشه نازی عسل

نازی مَچَل

میگم بریم سبزی فروشی

باقِِِِله بخریم

توبَه ... توبَه(1 آبان)

...................................

تویه حیاط با بیل و کلنگ بازی می کرد و اصلا هم حواسش نبود که دسته بیل میخوره به سر کی...

مامانمم بش گفت : یا مواظب باش یا میبرمت تو اتاق...

به مامانم گفت:

بیا بر و تو اتاااااق (با عصبانیت گفت)

وقتی مامانم نگاش کرد ...به آرومی گفت:

میخای بری تو اتاق که گرمه؟...

(ما به خودش می گفتیم بیا بریم تو اتاق.... حالا اون میخاست ما رو بفرسته تو اتاق )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)