این روزها
ایلناز و آرش منتظر شروع سال تحصیلی هستند و کلاس اولی هستن و دیگه روزهای آخر استراحت رو طی میکنن ایلی چندین بار درخواست داده براش 10 روز از مدرسه استراحت بگیریم .. هنوز پاش نرسیده به مدرسه عجب ... نمیدونم این بچه سر کی رفته .. من که خاله اش باشم که عشق علم و علم ورزی بودم .. ** ایلی مادربزرگ شده دوتا از مرغ عشقا به دنیا اومدن یکیش مرد یکتای عزیزم از دستم نمیدونه چکار کنه بستنی یا همون بَشَنی به لهجه یکتا دستش باشه ازش میگیرم میخورم پفک دستش باشه میگیرم میخورم چیه ؟؟؟ از بردارزاده خودم میگیرم آخه نمیدونید چه حالی میده .... وقتی میبینه که ازش زورگیری کردم میگه...