2 ماهگی ریحان عسلی
ریحان عسلی .. عمه ای دو ماهگیت مبارک باشه ..
ادامه مطلب ( قسمت دوم خاطره ی روز تولدت)
خلاصه کجا بودیم ؟؟؟ من اینجا نقش میرزا بنویس رو دارم
اولین نفری که بغلت کرد .. مامان ایلناز بود ( تاکید کرده ذکر بشه ) اولین لباسی که به تن قشنگت پوشوندن رو مامان یکتا تنت کرد .. عمه های دیگه هم که از طریق واتس آپ دیده بودنت .. بجز مامان آرش و (مامان امیرضا ) که واتس آپش قطع بود و ظهر بعد از برگشت از اداره عکس قشنگتو نشونش دادم بعدشم که فرداش ساعت 2 مرخص شدی و حسابی خوش گذشت .. به یمن ورودت به جمع ما عمو محسن شاباش داد .. برات حتی پارچه نوشت و در خونه بابابزرگت نصب کرد .. با متن (ریحانه جان تولدت مبارک) از طرف ایلناز و آرش و یکتا و نیوفولدر
مصادف با ده روزگیت با مامانی اومدی خونه خودتون
و دیگر هیچ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی