خاطره ای از 23 اردیبهشت (روز پدر)
ایلناز و آرش طبق هر سال برای پدرانشون گل خریدن برای هدیه به مناسبت روز پدر
و ایلناز خانوم تصمیم گرفت که برای بابابزرگ هاش که فوت شدن هم گل بخره + عمو که اولین سالی بود که روز پدر بین ماها نبود .. روحشان شاد و آرش هم این تصمیم رو گرفت ولی با کمی تفاوت
به این صورت که ایلی برای هرکدومشون یه دسته گل جداگانه خرید ولی آرش یه دسته گل خرید و اول گذاشتش رو مزار بابای من .. بعد روز مزار عمو ... اخرشم برش داشت برد گذاشت رو مزار مامانِ باباش
خدایا منو این همه خوشبختی محاله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی