4 مین روز تولد یکتا
سلام عزیزم امروز با مادر بزرگ و مامان مادربزرگ و ایلناز اومدیم دیدنت ... خواب بودی مثه فرشته ها ... دستتو گرفتم توی دستم و بوسیدم .. انگشتای کشیده ای داری ..
این روزا خونه مادر بزرگت هستی .. ماشالا روز به روز خوشگلتر میشی ... دیروز حمامت داده بودن ..برات بابابزرگت اذانم گفته بود و الان رسما یه بجه مسلمونی ...
* وزن موقع تولدت : 3 کیلو و 50 گرم ......... قد :52 سانت
* امروزم تست غربالگری رو انجام دادی ...
* وقتی که به دنیا اومدی من و بابایی و مادر بزرگ و اون یکی مادربزرگت پشت در اتاق عمل بودیم ..عمو وحید و زن عمو و عمه سارا و دایی اسماعیل هم بودن ولی تا ساعت 8 منتظر بودن که دیدن دکتر بیهوشی نیومده و تاخیر کرده رفتن سرکاراشون
* 91/11/5 وبت رو از آدرس قبلی به آدرس فعلی که به اسم خودته انتقال دادم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی