شهریور و اتمام تابستان
سلام به همگی مدتی غیبت داشتیم ... که اجباری بود ...
اول اینکه سییستم سوخته بود ... دوم اینکه عروسی دایی کوجیکه بود و سوم اینکه امتحانات خودم بود
و اینکه آرش خان توی عروسی دایی رفته بود روی میز هنرنمایی کنه که میز برمیگرده و بقیه ماجرا هم که خودتون باید حدس بزنید .... البته جای شکر داره که فقط مقداری پیشونیش خط برداشته
و در ضمن نی نی دایی بزرکه یه خانوم کوجولوه ... قدمش خیر باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی