سلام به همگی ... امیدوارم که حالتون خوب باشه بعد از مدت ها اومدم و شرمنده همه دوستای گلمون هستم ... هنوز نت ندارم و خودم کلافه هستم ... اما با وجود واتس آپ و ... زیادی هم بدون وبلاگ بودن بد نیست .. ولی کاش میتونستم مثه همیشه از خاطرات بچه ها بنویسم.. مختصر و مفید مینویسم ... چون اتفاقات زیاد بودن ... 1. خدای بزرگ بهمون لطف کردن و یه نی نی کوچولوی دیگه تو راه داریم .. دخمل عمو وحید یا همون دایی وحید قدیم و انشالا که بسلامتی اردیبهشت یا خرداد بدنیا میاد 2. ایلناز و آرش به مهد میرند و هر روز بزرگ و بزرگتر و عاقل تر میشه .. و من خاله پیر میشم .. هههه 3. یکتای عمه هم یکساله شد ... قربونش * از خودم بگم یا نگم...