ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 22 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

تولد 6 سالگی مبارک

میگویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست تولدت مبارک تولد اصلی ۲۳ فروردین تولد مهد ۲۵ فروردین تولد توی خونه در آینده ...
29 فروردين 1393

تولد 6 سالگی مبارک

امروز با شکوهترین روز هستیست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارک تولد اصلی ۱۴ فروردین جشن تولد مهد ۱۸ فروردین جشن توی خونه ۲۲ فروردین ...
29 فروردين 1393

روزعشق مبارک باد

اگر زندگی را عاشقانه زندگی کنی.... جاودانگی را در لحظه های گذرا ، تجربه خواهی کرد... ...   ♥   ♥ ♥ اگر زندگی را عاشقانه سپری کنی.... ♥ ♥ دلت بستر رودخانه ی تمامی شعر های جهان خواهد شد... ♥ ♥ لطیف خواهی شد ....شفیق خواهی بود... ♥ ♥ آنگاه نه تنها خود سعادتمند خواهی زیست.... ♥ ♥ بلکه وجودت برای دیگران نیز سعادتی خواهد بود... ♥ ♥ به یاد داشته باش آینده.... ♥ ♥ کتابی است که امروز می نویسی... ♥ ♥ پس چیزی بنویس که فردا از خواندن آن لذت ببری...
25 بهمن 1392

بهمن 92

سلام به همگی ... امیدوارم که حالتون خوب باشه بعد از مدت ها اومدم و شرمنده همه دوستای گلمون هستم ... هنوز نت ندارم و خودم کلافه هستم ... اما با وجود واتس آپ و ... زیادی هم بدون وبلاگ بودن بد نیست .. ولی کاش میتونستم مثه همیشه از خاطرات بچه ها بنویسم..   مختصر و مفید مینویسم ... چون اتفاقات زیاد بودن ... 1. خدای بزرگ بهمون لطف کردن و یه نی نی کوچولوی دیگه تو راه داریم .. دخمل عمو وحید یا همون دایی وحید قدیم و انشالا که بسلامتی اردیبهشت یا خرداد بدنیا میاد  2. ایلناز و آرش به مهد میرند و هر روز بزرگ و بزرگتر و عاقل تر میشه .. و من خاله پیر میشم .. هههه 3. یکتای عمه هم یکساله شد ... قربونش * از خودم بگم یا نگم...
17 بهمن 1392

تولد یک سالگیت مبارک گلم

عمه رویا با تاخیر می نویسد ..    فرشته کوچولوی عمه .. یکتا گلی تولدت یک سالگیت مبارکککککککککک عزیزم ، نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان و صدایت آرام تر از نسیم بهار  . . . تولد آس مانیت مبارک **** برایت یک بغل گندم دلی خشنود از مردم برایت سفره ای ساده حلال و پاک و آماده برایت شور پاییزی ... که برگ غم فرو ریزی برایت هرچه خوبی هست دعا کردم دعایم کن.... ...
16 بهمن 1392

مختصر نویسی

 یکتا خانوووووووووووووم خیلی وقته که حرف میزنه   بابا ::: که خیلی زیاد تکرار میکنه ماما عمه به به و یه سری کلمات نامفهوم یه دندون دیگه هم در آورده با کمک هر چیزی که سر راهش باشه سر پا میسته خیلی قشنگ و بانمک رو پنچه های پاهاش میاسته شیرین کاری هاش زیاد شده دخلمی چند بار منو زده   عاشق ایلناز و آرش شده اونا هم دوسش دارن ...
18 مهر 1392