ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 24 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

یلدات مبارک گلم

سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای عشقت وبلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم ***** اندر احوالات این شب زیبا : شب یلدا همه دور هم بودیم ولی داداش آرش نبودش ... رفته بود ماهشهر - ایلناز واسم فال حافظ گرفت..که خوب در اومد.. آرزوی شب یلدا ایلناز جوون : آرزو میکنم عروسی من و تو،توی یه سالن باشه ( یا قراره من دیر ازدواج کنم یا اینکه ایلناز زود شوهر کنه ) * دیشب 1/10/91 از ساعت 5 بعد از ظهر خونشون بودم به صرف شام و رقص تا ساعت 9 شب و رسماً دیوونه ام کرد ...  * بارون شدید میباره * من اگه خدا بودم این هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم .... *رویا هایی هست...
1 دی 1391

لوازم آرایشی

 امروز خانوم عسلی برای خودش لوازم آرایش خریده ... رژ لب .. پن کیک .. ریمل .. رژ گونه .. کیف برای لوازم نوشتم که همه بدونن همجین خواهرزاده ای دارم من  فقط خواهشا این قضیه جایی درز نکنه ************************  قضیه ازدواج ما هم داستانی واسه خودش داره ... ایلناز میگه نباید ازدواج کنید و ما هم اذیتش میکردیم میگفتیم .. نه !!! میخوایم ازدواج کنیم... اونم گریه میکرد ... حالا جدیدا دیگه بی تفاوت شده و میگه :: شوهر تموم شد دیگه گیر نمیاد   ...
17 شهريور 1391

تابستانی دیگر

سلام به همگی از کجا بگم ؟؟؟ سوال همیشگی !!  خوب بالاخره باید از یه جایی شروع کنم... سه شنبه امتحاناتم تمام و راهی دیار شدم  خدایا شکرت اومدم خونه مثل همیشه انتظار داشتم با استقبال با شکوهی از طرف ایلناز و آرش مواجه بشم که به قول معروف زهی خیال باطل ... وقتی خونه نبودم خیلی دوست داشتم  وقتی زنگ میزنم مثل ایلنازی باهام حرف بزنی .. ولی هر بار میگفتی من باهات گَهرَم (قهرم)  و نمیدونستم جرا باهام قهری ؟؟؟؟   جهارشنبه هم من خواب بودم اومدی ولی اینقد که ماشلا عاقلی بیدارم نکردی ...  شایدم اصلا حوصلمو نداشتی     پنجشنبه هم که باز اومدی خونه من بیرون بودم ندیدمت &n...
9 خرداد 1391