ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

بعد از مدت ها

سلام شرمنده همگی ... دور اومدم زودم دارم میرم ....  باتمام مدادرنگی های دنیا به هرزبانی که بدانی یا ندانی! خالی ازهر تشبیه واستعاره و ایهام..... تنهایک جمله برایت خواهم نوشت: دوستت دارم ...
19 شهريور 1392

اولین مروارید

یکتا  داره یه دندون  قند میخوره از قندون  فرشته ای مهربون  آورده براش  یه دندون  انار دونه دونه  بچه ای داریم دردونه قشنگ و مهربونه  انار دونه دونه  سه چهار روزه که یکتا  گرفتار دندونه  انار دونه دونه  توی دهان یکتا گلی یه گل زده جوونه  گل نگو مرواریده مثه طلای سفیده یکتای عزیزم ۲۸ مرداد اولین دندون شو در آورده ... مبارکت بشه عمه جووووون ...
30 مرداد 1392

تاکسی

سلام به همگی مختصر مینویسم : دیروز قرار بود من با آرش اینا برم جایی .. رفتم خونشون ... عروسکی داره به نام مهسا .. نگاهش کردم گفتم : آرش جرا اینقد خواهرت زشته ؟؟ آرش  : تاکــــــــســـــــــــــــــــــــــــــی من : !!!!! آرش : یعنی ااگه دوباره بگی زشته باید با تاکسی بری !!!
4 تير 1392

هستیم!!

سلام به همگی باید بگم همچنان در بی نتی به سر میبریم ... دعا کنید زودتر به اینترنت متصل بشویم ... اللهی این مدت هم با گوشی اومدم وبتون .. ایلناز گلی رفته کلاس وشوو فعلا خدانگهدار ...
1 تير 1392

یادگار نوشت

سلام به همگی این مدت نبودم جون اشتراک نت تموم شده بود و سیستم طبق معمول هنگ کرده بود .... خبر خاصی هم نبود ... بجه ها دیگه مهد نمیرن .. آخه تابستون شده و گرما ... اونم گرمای خوزستان .. همدم همه شده کولر ... داداش و آجی گل هم با هم دیگه میسازن ... یکتا گلی هم که نگو ... خانوم بود خانوم تر شده ... امروزم جشن میلاد داداش آرش هست ... مبارکا باشه .. منم که نیستم و تا ساعتی دیگه میرم دانشگاه ... به درخواست خاله آ ذکر میکنم که خاله رفته سرکار بسلامتی و اینجا ثبتش میکنم ... اینم بگم ایلناز گلی این جند روز همش میگفت پام درد میکنه .. فکر کنم دارم قد میکشم ... فعلا تا بعدا خدانگهدار ...
6 ارديبهشت 1392

اولین و دومین جشن عروسی

اولین جشن عروسی که یکتا خانوم شرکت کرد پنجشنبه هفته گذشته .. عروسی پسر همسایه   دومین جشن عروسی هم دیشب رفتن خانوم خانوما ...عروسی دوست مامانش..  انشالا همیشه به عروسی   دیشب اومده بود خونمون خوشحال و خندون بود.. هنوز شارژ عروسی بود ... قربونش برم ...
6 ارديبهشت 1392

آرشی تولدت مبارک

عزیزم به دلیل قطع اشتراک نت همچنان در بی نتی به سر می بریم... به همین دلیل امروز ۲۸ فروردین ۹۲ تولد ۵ سالگیت رو با تاخیر تبریک میگم .... این هفته جشن تولدته .. تاریخ دقیق رو نمیدونم آخه ۲۳ ام که تولدت بود ایام فاطمیه بود به هر حال تولدت مبارک با آرزوی بهترین ها ....   هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی  تولدت مبارک . . . ...
28 فروردين 1392

گوشواره

یکتا عسلی خانوم بود خانوم تر شده .. عزیز دلم وقتی اصفهان بود گوشای خوشگلشو با گوشواره زینت داد ... مبارک باشه .... خانوم خانوما تا ۱۵ فروردین اصفهان بود و وقتی شب رسیدن بابایی آوردش خونه ما و واسه همون میخندید ...
18 فروردين 1392

ایلناز گلی تولدت مبارک

هم اکنون ام خونه ایلناز جون دعوتیم  و اولین پست بلاگ توی خونه خودشون هست ...   در بــــــــاغ جهان، دلم گلی می جوید امروز گل سپیــــــــــده ات می روید . . . امروز دلـــــــــم دل ای دل ای میخواند،چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد. ایلناز گلی قند عسل تولدت مبارک ********************* همراه یک طلوع در این خجسته یاد در سالگرد بهاران هستیت روزی که زندگی بر لبان تو بوسه زد با صد خلوص هم آستان دل، خواهم که بمانی همیشه شاد تولدت مبارک ...
14 فروردين 1392