ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 16 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 7 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

و خدایی که صلاح او مقدم بر هر چیزیست

    نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز  خدای فردا هم هست  ما اولین بار است که بندگی می کنیم  ولی او قرن هاست که خدایی می کند پس اعتماد کن به خدا و به تدبیرش و صلاح او به تقدیرت   *فردا آزمون وکالت دارم ... استرس دارم اما مطمئنم خدا منو تو آغوش خودش میگیره آرامش قبل از امتحانم و از خودش میخوام ...
6 آذر 1393

عاشورای 93

                                     این دخملی یکتا جونه روز دهم محرم * * سلام به همه دوستای عزیز خاموش ها  و روشن های عزیز اگه بخوام خاطرات رو ثبت کنم باید 24 ساعت در حال ثبت وقایع باشم منم که وقتم کمه و شرمنده گلهام * * * ^ آرش عزیزم امسال دمام خریده بود ( دمام (ابزار موسیقی)، یک نوع ساز کوبه‌ای ایرانی رایج در جنوب برای سوگواری) قربونش برم حرفه ای میزد بعدا عکس با کیفیت مناسب میزارم ازش * * * ^ ا...
16 آبان 1393

ریحانه و اولین پاییز و باران

                           پاییزت پر از رگبار آرزوهای قشنگ اولین لحظه های پاییزت از نم نم باران خوشرنگ و من آرزومند آرزوهایت . . .   * دیروز اولین بارون پاییزی بارید .. الهی شکر این اولین بارش باران و پاییز ریحانه اس * یکتا عسلی رفته بندرعباس .. ...
30 مهر 1393

به بهانه روز کودکی هایتان

سلامی به زیبایی پاییز و شکوه مهر ماه شکوفه ها از اول مهر مشغول درس و تکالیفشون هستن و یه وقتایی واقعا از شرمندگیشون در میام بس که انرژی زیاد دارن البته آرشی که فقط وقتی هم بازی داشته باشه تشریف فرما میشه ایلناز هم که دیشب انگشت شست دست راستش (عجب جمله بندی شد ) دَر رفت  و عصر با دایی محسن رفت پیش یه طبیب محلی و جاش انداخت از یکتا بگم که همچنان با من لجبازی میکنه هر چیزی رو که بخواد سمتش بره قبل از اینکه بهش برسه با وجود اینکه من کنارش نیستم داد میزنه یایا نکن یایا نیا ریحانه هم که تا بوده در این حالت دیدمش .. انگار این بچه اشک نداره بلکه چشمه جوشان داره و چهار ماه تمامش شده امیررضا جون هم که جاش فعلا...
18 مهر 1393